Web Analytics Made Easy - Statcounter

باشگاه خبرنگاران جوان شهرکرد - بار‌ها تصاویری از فداکاری و از خودگذشتگی معلمان، خبرساز شد. به راستی که تاریخ، معلمی را که از روی تخت بیمارستان تدریس می‌کرد؛ معلمی که به جای تخته وایت بُرد با ماژیک روی درب یخچال خانه اش می‌نوشت و برای دانش‌آموزانش توضیح می‌داد؛ معلمی که خبر فوت فرزندش را در کلاس‌های برخط شنید، ولی کلاس را لغو نکرد؛ آنکه چندین کیلومتر راه را طی کرد و به روستای محروم از اینترنت رفت تا دانش‌آموزانش محروم از آموزش نباشند؛ و او که به دلیل فقر خانواده دانش آموزش با هزینه شخصی برای او تلویزیون خرید را فراموش نخواهد کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

صدای عشق از بوم نقاشی به گوش می‌رسد

تعطیلات کرونایی، ما را بیش از گذشته سرگرم فضای مجازی کرده و در همین اوقات گشت‌وگذار، در یکی از صفحات چشمم به عکس معلمی افتاد که بوم نقاشی بر دست داشت و زندگی را مشق می‌کرد.

این عکس برایم حرف‌ها داشت؛ شنیده بودم که تصاویر سخن می‌گویند و حالا من هم صدای عاطفه و عشق را می‌شنیدم، اما این بار از بوم نقاشی.

ماجرا برایم جالب شد سرنخ را دنبال کردم تا به همان بومی رسیدم که بهانه‌ای برای معلمی شد که از کودکی تاکنون درس جان داده و مشق عشق می‌کند؛ معلمی که درس را با جان ورق می زد و با عشق تعلیم می دهد.

راستش را بگویم دلم نیامد احوالی از این معلم نگیرم و رمز عشق‌بازی او را جویا نشوم. برایم جالب بود که بدانم چگونه دل به دل دانش‌آموزان می‌دهد و آرامش روحش را ترجیح می‌دهد بر دودوتا چهارتای کلاس درس.

در خلوت خیابان باهنر شهرکرد که قدم بگذارید متوجه دکانی ساده خواهید شد که کرکره قدیمی آن، شما را به خاطرات خیابان‌های دوران کودکی می‌برد.

دکانی که هر روز پیرمردی ۸۱ ساله درب آن را نه فقط برای کاسبی بلکه برای عاشقی در دنیای هنر باز می‌کند.

این پیرمرد معروف به استاد نوربخش هم اکنون در هشتاد و یکمین سال معلمی خود، در کلاس‌های درس آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری مشغول به کار است.

سید باقر نوربخش دهکردی، معلمی را از مدارس دولتی آغاز کرده و اکنون در مدارس غیرانتفاعی، هنر تدریس می کند.

آقای نوربخش می‌گوید: آموزش به هر دانش‌آموز یک شیوه خاص و خلق‌وخوی خودش را دارد؛ فقط باید حوصله کرد و خسته نشد این‌گونه علم، مشق جان دانش‌آموز می‌شود و ماندگار بر ذهنش.

او متولد سال ۱۳۲۰ در شهرکرد بوده که از ۱۰ سالگی با یک اتفاق غیر منتظره مشغول به تدریس همزمان با تحصیل شد.

آقای نوربخش گزارش ما می‌گوید: دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی بودم که معلم با دیدن استعدادش در نقاشی و خط او را به کلاس دیگری برای تدریس درس هنر فرستاد.

تدریس او از سال ۱۳۳۰ در شرایط بحران اقتصادی و آموزشی کشور پس از جنگ جهانی دوم آغاز می‌شود و معلمان و مدیران مدرسه نمرات درس‌های دیگر او را تایید می‌کنند تا از تحصیل نیز باز نماند.

با وجود اینکه وزارت آموزش و پرورش بار‌ها به آقای نوربخش برای استخدام در این وزارتخانه پیشنهاد می‌دهد، اما او به دلیل داشتن روحیه هنری از پذیرش ساختار اداری امتناع می‌کند و هم اکنون نیز در حال تدریس در مدارس شهرکرد به صورت حق التدریس است.

استاد نوربخش، در این سن از نظر جسمانی وضعیت مطلوبی دارد و از نظر بینایی، شنوایی مشکلی ندارد و همچنان به راحتی نقاشی و خوشنویسی می‌کند.

شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید او تا کنون به بیماری فشار خون، چربی، دیابت و مشکلات قلبی و ریوی مبتلا نشده است چرا که سعی کرده است همیشه از مادیات و هرگونه اضطراب دوری کند.

به همین دلیل او هیچگاه به خرید نمی‌رود، تلفن همراه و ساعت ندارد و فقط یک حساب بانکی برای واریز مستمری بازنشستگی (بیمه خویش فرما) دارد.

آقای نوربخش یک خودرو رنو مدل ۱۳۵۹ نیز دارد که تاکنون از آن استفاده نکرده و به صورت صفر کیلومتر در خانه نگهداری می‌کند و به همین دلیل در کنار ورزش صبحگاهی همیشه پیاده روی می‌کند.

در حال حاضر او پر سابقه‌ترین معلم در چهارمحال و بختیاری است که بسیاری از شاگردان، همکاران و تمامی دوستان هم دوره اش فوت کرده اند.

آموزشگاه کوچک او فقط یک پنکه سقفی، یک رادیو که همیشه روشن است و از شنیدن نوای دلنشینش لذت می برد، یک خط تلفن ثابت و چراغی برای روشنایی از تکنولوژی قدیم دارد که دیوارهایش را با نقاشی‌های کودکانه شاگردانش تزئین کرده است.

آقای نوربخش پنج فرزند دارد که در شهرکرد ساکن هستند. او دلیل وجود انگیزه و ادامه کارش در این سن را داشتن همسری خوب و وفادار و دل بسته نبودن به دنیا می‌داند.

وقتی از او دلیل آرامش خاطرش را جویا شدم برایم از باور معاد به زبان کودکان صحبت کرد تا اراده خدای بزرگ بر حیات و ممات بشر.

دلم نیامد همه این عشق خدایی را در کلام جستجو کنم بنابراین در گوشه‌ای به نظاره این معلم نشستم که او با آرامش خاطر به کار مورد علاقه اش یعنی نقاشی بپردازد تا من نیز بتوانم آنچه را که دیدم و دریافتم مشق کنم.

این معلم ۸۱ ساله با ۷۱ سال سابقه تدریس در مدارس شهرکرد، فارغ از دل بستگی به دنیا همچنان بر بوم نقاشی نقش می‌زند.

به امید روزی که دوباره مدارس ایران در صحت و سلامت و به دور از جامعه کرونا زده بار دیگر مملو از صدای خنده و هیایوی دانش آموزان شود.

گزارش از عرفانه نعمتیان سامانی

انتهای پیام/ع

باشگاه خبرنگاران جوان چهارمحال و بختیاری شهرکرد

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: معلمان ایرانی فداکاری آموزگاران ویروس کرونا بوم نقاشی آقای نوربخش بوم نقاشی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۷۴۵۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نخستین سرویس مدرسه تهران مخصوص بچه‌پولدارها بود

همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور : دانش آموزان تهرانی از وقتی پای مدرسه به شهر باز شد با پای مبارک به مدرسه می‌رفتند؛ یعنی مسیر خانه تا مدرسه و بالعکس را پیاده گز می‌کردند. بااین‌حال با رشد مدارس نوین و رونق گرفتن مدارس متوسطه کم‌کم بحث جابه‌جایی دانش آموزان جدی شد؛ به‌خصوص جابه‌جایی دانش‌آموزانی که از مسیرهای طولانی باید به شهر می‌آمدند و درس می‌خواندند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

«داریوش شهبازی» مولف و محقق، درباره نخستین سرویس‌های مدارس تهران می‌گوید: «سیستم تحصیلی در تهران بیشتر بر روی محله‌ها متمرکز بود؛ یعنی هر محله یا روستایی مکتب‌خانه خودش را داشت. بعد از اینکه مدارس دبستانی توسعه پیدا کرد به علت کمبود مدرسه، بچه‌ها پیاده باید مسیرهای طولانی را برای رسیدن به مدرسه طی می‌کردند. یادم می‌آید وقتی ۷ سالم بود در مدرسه‌ای در محله زرگنده تحصیل می‌کردم. آن روزها برخی خانواده‌های پولدار شمرونی بچه‌هایشان را با ماشین شخصی و راننده به مدرسه می‌فرستادند که نوعی سرویس خصوصی بود.»

شهبازی می‌افزاید: «تقریباً اواخر دوره پهلوی دوم بحث سرویس‌های مدارس در تهران جدی شد. در حقیقت رونق سرویس‌های مدارس با توسعه شهر تهران و مشکلات تصادف، ایمنی و امنیت دانش‌آموزان گره خورده بود. دورانی که ما درس می‌خواندیم تنها خطری که دانش آموزان را تهدید می‌کرد گرگ‌های بیابان و سگ‌های ولگرد بودند!»

«عباس حسینی» نویسنده کتاب معروف «این اتولی که من داشتم...» درباره نخستین سرویس‌های مدارس شهر تهران می‌گوید: «در دوران پهلوی دوم برخی از مدارس بزرگ تهران برای دانش آموزان سرویس مدرسه راه‌اندازی کردند. اتوبوس‌های خاص که زردرنگ هم بودند. مدرسه هدف و مدرسه ایران و کالج (البرز) در تهران سرویس مدرسه داشتند مخصوص دختران دانش‌آموز بیشتر از سرویس استفاده می‌کردند.»

اولین اداره و قوانین راهنمایی و رانندگی | سرعت بالای ۱۵ کیلومتر در ساعت ممنوع! روایت‌هایی از نخستین شرکت‌های مسافربری | وقتی گاریخانه‌ها به گاراژ تبدیل شدند

کد خبر 849180 برچسب‌ها هویت شهری همشهری محله

دیگر خبرها

  • نخستین سرویس مدرسه تهران مخصوص بچه‌پولدارها بود
  • از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
  • گشایش نمایشگاه نقاشی در نگارخانه حوزه هنری
  • دو روی سکه معلم بلاگری/کاهش هوش هیجانی دانش آموزان با تولید محتوا از آن‌ها
  • تجلیل از ۵۳ معلم نمونه چهارمحال و بختیاری
  • ۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی
  • تدریس مشق عشق در یک مدرسه عشایری+ فیلم و عکس
  • مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربان‌تر از مادر
  • معلمی که هوشیارانه دانش‌آموزانش را زیرنظر دارد
  • ۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست